Returnal
بازی Returnal در قسمت داستانی اثری به شدت عجیب است. گیمر در نقش فضانوردی به نام سلین (Selene) ظاهر میشود که به دلایل نامعلومی و با سرپیچی از دستورات، به تنهایی با استفاده از فضاپیمای شرکت ASTRA به سمت سیارهای ممنوعه Atropos در حال حرکت است. سلین به دنبال منبع سیگنالی به نام White Shadow میگردد. در همان ابتدای ورود به اتمسفر این سیاره، فضاپیما مورد هدف قرار گرفته و سقوط میکند. سلین بعد از به هوش آمدن با فضاپیما تقریبا نابود شده خود روبرو میشود اما لباس فضانوردی او کاملا سالم است. ارتباط سلین کاملا با ASTRA قطع شده و از این رو او تصمیم میگیرد که به جستجوی خود برای پیدا کردن منبع سیگنال White Shadow ادامه دهد.
سلین بسیار سریع متوجه میشود که او در سیاره Atropos در یک چرخه گرفتار شده. اهمیتی ندارد که او چند بار و چگونه جان خود را از دست بدهد، سلین همیشه در صحنه انهدام فضاپیما بیدار خواهد شد. در بخش روایت داستانی باید گفت که Returnal بسیار مرموز و مبهم عمل میکند که کاملا با اتمسفر دنیای آن همخوانی دارد. دنیایی که توسط نسلی از بیگانگان فضایی ساخته شده و حالا به نظر نیز مدتهاست که توسط آنها رها شده است.
در بخش گیم پلی Returnal بسیار بی رحم است. اگر جز افرادی هستید که سبک روگ لایک را تجربه نکردید منتظر چالشی بسیار سخت باشید. اگر هم به این سبک علاقه دارید بازهم باید گفت که این بازی تجربه بسیار دشواری خواهد بود. “ریترنال” از نقشههای مختلفی تشکیل شده است که هر کدام از آنها به صورت کاملا تصادفی شکل میگیرند. این بدین معنی است که برای پیشرفت در بازی راهی ثابت وجود ندارد و گیمر باید همیشه در حال جستجو برای رسیدن به هدف تعیین شده باشد. بازی شامل مراحل مختلفی است که در انتهای هر کدام از آنها یک باس در انتظار گیمر خواهد بود.
گیمر با هر بار از دست دادن جان خود در بازی، به ابتدای بازی بازگشته و تقریبا تمام آیتمها، آپگریدها و سلاحهای خود را از دست میدهد. شاید تنها نکته حائز اهمیتی که با مردن در بازی از دست نمیرود، ویژگیهای (Trait) به دست آمده برای هر سلاح است. گیمر با استفاده از سلاحهای مختلف میتواند ویژگیهای جدیدی را برای آنها آزاد کند. گرچه اسلحه به صورت کاملا تصادفی در اختیار گیمر قرار میگیرد اما این ویژگیها به صورت دائم برای استفاده آزاد خواهند شد.
البته همه چیز در بازی Returnal برای آزار روحی گیمر طراحی نشده است. در بخش مبارزات باید گفت که این بازی میتواند بسیار جذاب ظاهر شود. تنوع اسلحه در بازی بسیار خوب است و هر اسلحه قابلیتهای متفاوتی دارد و میتواند در سناریوهای مختلف کارآمد باشد. هر کدام از این سلاحها به نوعی تصوری علمی تخیلی از اسلحههایی است که در حال حاضر وجود دارند. البته برخی از سلاحها به نوعی عمومی تر هستند و گیمر میتواند به خوبی در همه شرایط از آنها استفاده کند. مبارزات بسیار سریع، نفس گیر و البته دشوار خواهند بود. حتی آسان ترین دشمنها با بی دقتی میتوانند به چالشی بسیار سخت تبدیل شوند.
Wanted Dead
بازی اکشن استودیوهای ۱۱۰ اینداستریز و سولیل با نام Wanted: Dead که در سبک سایبرپانک ساخته میشود، نوید یک اثر جذاب و هیجانانگیز را میدهد. در این بازی افسر هانا استون (Hannah Stone) در دنیایی سایبرپانکی با درونمایهای انیمهای، به دنبال یک پلیس سایبورگ است. از ترکیب وحشیانهی شمشیرها و اسلحههای او در حملات به طرز چشمگیری استفاده میشود و تکه تکه شدن دشمنان مطمئناً رضایت فوقالعاده ای را به همراه خواهد داشت.
این بازی اکشن ماجراجویی تکنفرهی سوم شخص به وضوح سرشار از طنز و شوخ طبعی است و به همان اندازه که در تریلرها شرارت و حملات خونین هانا استون را به تصویر میکشد، میتواند هیجانانگیز باشد. همانطور که اغلب اتفاق میافتد، میتوان از هم اکنون منتظر برخی از انتقادات به سبک طراحی این بازی بود، اما گیمپلی آن میتواند به تنهایی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. قطع کردن اعضای بدن مطمئناً پاداش رضایتبخشی برای غلبه بر دشمنان سرسخت خواهد بود و در نتیجه، میتوان چنین برداشت کرد که بازی Wanted Dead سرگرمی را اولویت خود قرار داده است.
جالب است بدانید که توسعهدهندگان بازی Wanted: Dead در استودیوی سولیل (Soleil)، افرادی هستند که کارنامهای فوقالعاده درخشان و افسانهای دارند. این تیم متشکل از گروهی است که پیشتر روی Ninja Gaiden و Dead or Alive کار کرده بودند. تاکید بر سیستم مبارزات در این بازی نیز به دلیل سابقۀ اعضای تیم توسعه صورت گرفته است؛ آنها استادان خلق مبارزات خشن هستند. البته، این بدان معنا نیست که گیمرها میتوانند تنها به وسیلهی فشردن چند دکمه به صورت مداوم از میان انبوهی از دشمنان بگذرند و در کل زمان تجربهی بازی به سلاخی کردن دشمنان به وسیلهی اسلحهی محبوب خود بپردازند. در واقع، گیمپلی این بازی نیاز به تسلط بر سیستمهای مختلف مبارزهای دارد و فراگیری ترکیبی از مکانیکهای جنگ تن به تن، اسحلهی سبک و سنگین و حتی شمشیر برای ادامه دادن روند بازی بسیار مهم است. در نتیجه، تجربهای که استودیوی خالق این بازی روی آن تاکید دارد، بسیار جالبتر از فشردن چندین دکمه به صورت مداوم است. طبق وعدههای تیم سازنده، این بازی میزبان گیمپلیای عمیق و فنی خواهد بود و گیمرها باید راه خود را برای فراگرفتن مکانیکهای آن طی کنند.
بازی Wanted Dead تمرکز زیادی روی داستان خود دارد و این بخش از محتوای خود را به یک هفته از زندگی افسر هانا استون و “Zombie Squad” اختصاص داده است. این پلیس نخبهی ساکن در هنگکنگ، به عنوان یک واحد تخصصی خارج از مرزهای سنتی نیروهای پلیس کار میکند. هدف او کشف یک توطئهی بزرگ است و تریلرهای گیمپلیای که تاکنون از این بازی دیدهایم نیز به معمایی پیرامون پیشینۀ مرموز قهرمان Wanted: Dead اشاره میکنند و گویی حقیقتی ناگفته در دل آن وجود دارد. شاید هانا نمیداند که یک سایبورگ است؟ البته در این صورت تنها با یک پیچش داستانی که مستقیماً از دل Blade Runner برگرفته شده است مواجه خواهیم شد.
The Quarry – Deluxe Edition
داستان بازی The Quarry در کمپ تابستانی Hackett Quarry جریان دارد. تابستان تمام شده است، بچهها به خانههایشان بازگشتند و حال نوبت به کاراکترهای داستان ما میرسد که کمپ را ترک کنند و به خانههایشان بروند اما در طی اتفاقاتی متوجه میشوند که ماشینشان دچار مشکل شده است و به همین دلیل مجبور میشوند یک شب دیگر را نیز در این کمپ سپری کنند، غافل از آن که بدانند این کمپ چه تاریخچهی تاریکی را در دل خود پنهان نگه داشته است. پس از تاریک شدن هوا کاراکترهای بازی به سرعت متوجه میشوند که کسی یا چیزی امنیت آنها را تهدید میکند اما تا صبح راه فراری از کمپ ندارند.
شما در این بازی در نقش ۹ کاراکتر مختلف بازی خواهید کرد و در کنار آنها شاهد تعداد زیادی از کاراکترهای فرعی و مکمل هستیم که توسط نامهای آشنایی همچون Ted Raimi و یا David Arquette از سری فیلمهای Scream ایفای نقش شدهاند. لازم به ذکر است که مرگ و زندگی تمامی این کاراکترها به انتخابهای شما در طول بازی بستگی دارد و برای کمک به شما در این زمینه همچون بسیاری دیگر از عناوین این استودیو، شما با پیدا کردن کارتهایی در محیط بازی توانایی دیدن آینده و اتفاقاتی که ممکن است در اثر انتخابهای شما پیش بیاید را مشاهده کنید.
در بازی The Quarry به دلیل عجلهی بازی در فاش کردن بسیاری از جزئیات داستانی، آن حس کنجکاوی و ترس بسیار کمرنگتر میشود و دقیقا همچون بسیاری از فیلمهای ترسناک امروزی قابل پیشبینی میشود. همچنین پرده برداشتن سریع آن از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است باعث شد آن حس خطر ناشناختهای که در Until Dawn تجربهاش کردم را در این بازی نداشته باشم و همین موضوع تا حدودی از ترس بازی نیز کاست.
یکی از خصوصیات این بازی نسبت به عناوین دیگر Supermassive Games، روند کاملا سینماتیک آن است. این موضوع میتواند برای دستهای از پلیرها خوشآیند و برای دستهای دیگر آزار دهنده باشد. سینماتیک بودن بازی به درگیر کننده بودن هرچه بیشتر بازی کمک میکند که موضوع بسیار مطلوبی است اما در عین حال همانطور که بالاتر اشاره کردم، تعامل پلیر با محیط بازی را بسیار کاهش میدهد. گاهی اوقات خود را در بخشهایی از بازی مییابید که کاملا همچون یک فیلم در حال پخش است و شما هیچ کنترلی روی کاراکترهای بازی ندارید. ساختار کلی بازی به قدری به سمت یک فیلم سوق دارد که گاهی اوقات جدا فراموش میکردم که در حال تجربهی یک بازی ویدیویی هستم.
Dying Light 2 Stay Human – Ultimate Edition
برخلاف خیلی از دنبالهها که مستقیما سراغ همان شخصیتهای قبلی و ادامه داستان میروند، بازی Dying Light 2 ارتباط آنچنان مستقیمی به قسمت اول ندارد. اینجا دیگر خبری از هران، کایل کرین، برج (The Tower)، غدیر سلیمان، جید آلدمیر و… نیست. اینبار شما کنترل ایدن کالدول (Aiden Caldwell) را بر عهده میگیرید که ۱۵ سال پس از وقایع آخرالزمانی در پایان Dying Light: Definitive Edition به دنبال خواهر گمشده خود است. ایدن کودکی هولناکی داشته و احتمالا به همراه خواهرش تحت آزمایشهای غیرقانونی و غیر انسانی قرار میگرفته. گذشتهی او هم رموز و بخشهای پنهان بسیاری دارد و وی ظاهرا به تنهایی نمیتواند به آنها پی ببرد؛ در نتیجه بهعنوان بخشی از گروه مهاجران (Pilgrims) وارد شهر میشود تا خواهر خود را در آخرین سنگرگاه انسانیت پیدا کند.
گرچه باید بدانید ایدن پیش از آغاز داستان بازی آلوده شده و باید مدام برای زنده ماندن در تقلا باشد. او مهارتهای ورزشی و مبارزهای منحصر بهفردی دارد، تا جایی که تصمیمات وی میتواند سرنوشت شهر را دستخوش تغییر کند. در آخر این بخش میتوان اشاره کرد که تمام کردن داستان اصلی بازی بین ۱۵ تا ۲۰ ساعت زمان میبرد اما اگر بخواهید به مراحل فرعی و تمامی فعالیتهای جانبی بپردازید، بیش از ۱۰۰ ساعت درگیر آن خواهید بود.
با وجود قابل قبول بودن داستان قسمت اول دایینگ لایت، نمیتوان از این حقیقت چشمپوشی کرد که گیمپلی بهترین بخش آن بود؛ بهطوری که به شخصه حداقل چند ده بار آن را به پایان رساندهام، بدون اینکه احساس کنم وضعیت گیمپلی تکراری یا خستهکننده شده. تکهتکه کردن زامبیها با اسلحههای مختلف و خلاقانه (از لوله آب گرفته تا کارد قصابی و شمشیر سامورایی!) همیشه سرگرمکننده بود، حرکات پارکور فوقالعاده جذاب بهنظر میرسید و مهارتهایی که از طریق درخت مهارت سهگانه بازی بهدست میآوردیم هم ارزش تمام تلاشها را داشت.
تکلند اکنون با بازی Dying Light 2 تمام المانهای مذکور را به سطح جدیدی وارد کرده تا موفقیت و محبوبیت آن را تضمین کند. قسمت دوم در «دوران تاریک مدرن» جریان دارد، جایی که تمدن انسانی که ما میشناسیم کاملا از بین رفته و روی خاکسترهای آن، یک تمدن نه چندان دلپذیر بنا شده است. اینجا مردم فقط برای بقا و منابع کمیاب به جان هم میافتند و ضعفا جایگاهی در پناهگاههای امن ندارند.
Fishing Sim World Pro Tour
بازی Fishing Sim World Pro Tour یک حالت حرفهای معتبر دارد که در آن قرار است به یک ماهیگیر نخبه تبدیل شده و در بین ۱۰۰ تا از بهترین ماهی گیران جهان قرار بگیرید. میتوانید رقابتی عالی را در بازی تجربه کرده و فرصت کسب حمایت مالی برای کسب و کار خود در بازی را نیز داشته باشید. بازی یک بخش چند نفره هم دارد که قوانین آن بین دوستان تعیین خواهد شد. میتوانید گزینههای مختلفی را مانند تعداد دورها داشته و گونههای مختلف صید را نیز برای خود تعیین کنید. شرایط آب و هوایی در روند بازی شما تاثیرگذار است و می توانید در تورنمنتهای آنلاین هم شرکت داشته باشید.
در این بازی اسکات مارتین موفقترین ماهیگیر تور FLW هم حضور دارد و او را بهعنوان مجری برنامه تلویزیونی چالش اسکات هم میشناسیم. ماهی گیران معروف زیادی هم در بازی حضور دارند و میتوانید در کنار آنها به تست مهارتهای خود بپردازید. باید برای تسلط روی ۱۰ لوکیشن بازی تلاش کرده و مهارتها و تاکتیکهای خود را کامل کنید. میتوانید از دریاچههای مختلف دیدن کرده و از حاشیه دریاچههای معروف هم برای پیدا کردن ابزارهای دیگر استفاده کنید. صدها مورد تجهیزات در بازی وجود دارد و میتوانید از ۵۰ برند اصیل در بازی هم برای خرید استفاده کنید. بازی حالتهای مختلف ماهی گیری هم دارد و میتوانید به سراغش بروید.