Vampire The Masquerade Swansong
بازی Vampire The Masquerade Swansong مشخصا داستانی ناب از خون آشامها را برایمان روایت میکند. خون آشامها مخفیانه در میان ما راه میروند. آنها ماشینهای سریعی میرانند و ذائقهشان آنقدر با صفا است که هنگام غذا خوردن به آرامی مچهای ما را گاز میگیرند و امیدواریم که برای میان وعدههای آیندهشان حداقل ما را زنده نگه دارند. بازی جایگاه شبگردها را در دنیای ما از طریق یکلنز روایتی طراحی شده به خوبی بررسی میکند و بازیکنان حق انتخاب خواهند داشت که به روشهای عمیق و رضایت بخشی در چنین روایتی غرق شوند. در ثانیههای ابتدایی بازی، متوجه میشویم که بوستون کاماریلای خون آشامها کاملا در آماده باش قرار دارد.
این همان مشکلی است که لحظاتی پس از تاجگذاری شاهزادهای جدید برای نظارت روی عملیات آنها به وجود آمده است. قانون بالماسکه خون آشام، که نوع آنها را از فانیها پنهان نگه میدارد، ممکن است تا کنون شکسته شده باشد و این شما هستید که باید در چنین رازی غوطهور شده و بفهمید که چه کسی مقصر اصلی ماجرا بوده است. چیزی که در ادامه آنها را تجربه میکنید، تقریبا ۲۰ ساعت مکاشفه در چنین جهانی برای پردهبرداری از رازهایی است که خون آشامها را به مشکل انداخته است. هماطور که سرنخها و ردیابیهای خون را به دست میآورید، با صحنههای جناین وحشتناکی روبرو خواهید شد و باید از موجودات باهوشی که میخواهند اداره شما را نابود کنند، بازجویی کنید.
بیشتر ضربهای روایی که در بازی خواهیم دید، قابل توجه هستند و پیچشهای بزرگ را به خوبی با نتیجه دلخواه شما روبرو میکنند. همین این احساس را به شما خواهد داد که در معرض کشف معمایی بزرگ قرار دارید. شما همچنین حس خواهید کرد که یک خون آشام ماهر هستید و از انواع هداهای تیره و تار میتوانید استفاده کرده و نتایج را در جهتهای دلخواه خود قرار دهید. این داستان مرموز از طریق چشمان سه قهرمان خون آشام مختلف، که هر یک حداقل صد ساله هستند، با دیگاههای منحصربهفرد در سلسله مراتب جامعه خود، آشکار میشود.
داستان بهطور یکپارچه بین هر سه شخصیت جریان دارد و برخی از سناریوها هم به آنها زمان داده است که مستقل نفس بکشند و در لحظاتی دیگر هم آنها در همان شکار مشابه با همدیگر متحد خواهند شد. پویاترین خون آشام بازی Emem نام دارد که از نظر اعتقادی قوی بوده و قادر به تجسم سرنخهای مرتبط با حواس پنچ گانه است. او غالبا کنترل تمام مکالمات را در دست دارد و میتواند به سرعت مسیرهایی را که منجر به اسرار عمیقتر میشود، انتخاب کند. لیشا به همان اندازه جالب است اما یک کارت وحشی محسوب میشود و با توجه به اینکه چقدر نرم و فراموشکار رفتار میکند، قادر است که به دنبال سرنخها برود.
لیشا میتواند نامرئی شود یا از ظواهر دیگران تقلید کند تا در هنگام تحقیق شناسایی نشود. گالب بازیری هم ضعیفترین عضو گروه است که در نقش بازیگر نقش اول رفتار کرده و به دلیل نگرش خندهدار و طراحیهای سناریویی که به اندازه شخصیتهای دیگر پویا نیست، تلاش میکند که در کانون توجه قرار گیرد. در بیشتر بازیهای ویدیویی، خون آشامها هیولاهایی هستند که از دندانها و توانایی ماورالطبیعه خود برای پاره کردن موجودات زنده استفاده میکنند. در این تجربه نقش آفرینی روایی، ما جنبه متفاوتی از قدرت خون آشام ها را خواهیم دید. هر سه سرنخ بیشتری پیدا میکنند و میتوانند مشکلات خودشان را از طریق گفتگو و استدلال قیاسی حل کنند.
بله، آنها هنوز از انسانها و موشها تغذیه میکنند تا مخازن خود را پر کنند. اما بیشتر گیم پلی بازی مبتنی بر بحث بین کاراکترها است. ورود به ذهن خون آشامها همانقدر که به نظر میظر وحشیانه و سرگرم کننده است. این دعوت منحصربهفرد زمانی بهتر میشود که بدانید خون آشامها همیشه منصفانه بازی نمیکنند و میتوانند از هدایای منحصربهفرد خود برای شکار افراد ضعیف استفاده کنند. قدرتهای خون آشام از طریق سیستمهای RPG عمیق و شگفت آوری که برای دستکاری دیالوگ استفاده میشوند، زنده میشوند. از همان ابتدای بازی، شما انتخاب خواهید کرد که هر خون آشام چه هدایایی میتواند داشته باشد.
شما میتوانید این قدرتها را تقویت کرده یا در طول بازی موارد دیگری را هم اضافه کنید. همانطور که گفتگوها آشکارتر میشود، خون آشامها میتوانند به ارعاب، متقاعد کردن، روانشناسی و لفاظی متمایل شوند تا روایت را در مسیرهای جدید حرکت دهند. تنها در صورتی که سطح مهارت آنها به اندازه کافی بالا باشد میتوانند چنین کارهایی را انجام دهند. حتی پس از رسیدن به آستانه مهارت در مکالمه، موفقیت به صورت خودکار به دست نخواهد آمد. افرادی که با آنها صحبت میکنید، اعم از انسان و خون آشام نیز به روشهای خاص خود میتوانند استعدادشان را بروز داده و با حرکات شما مقابله داشته باشند.